آهنگ بی کلام در واقع ابزاری است که بدون دخالت صدای خواننده و شعر توسط آهنگسازان تولید می شود.در آهنگ بی کلام از آواهایی به صورت زیر صدا استفاده می شود که اجرای آن برعهده گروه کُر ، خواننده زن یا مرد می باشد.یکی از جذاب‌ترین موسیقی‌های بی کلام در مواردی است که تمامی ساز‌های آن به صورت واقعی ضبط شده باشد و این امر احساس بهتری را در مخاطب ایجاد میکند.البته امروزه آهنگ بی کلام الکترونیک هم جایگاه ویژه ای بین عموم جامعه و خصوصا جوانان پیدا کرده است.

 


 

 

تعاریف گذشتگان از موسیقی[ویرایش]

پیشینیان موسیقی را چنین تعریف کرده‌اند: معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود. ارسطو موسیقی را یکی از شاخه‌های ریاضی می‌دانسته و فیلسوفان اسلامی نیز این نظر را پذیرفته‌اند، همانند ابن سینا که در بخش ریاضی کتاب شفا از موسیقی نام برده‌است ولی از آنجا که همه ویژگی‌های موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیرقابل تغییر نیست، بلکه ذوق و قریحهٔ سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد، آن را هنر نیز می‌دانند. در هر صورت موسیقی امروز دانش و هنری گسترده‌است که دارای بخش‌های گوناگون و تخصّصی می‌باشد.

صدا در صورتی موسیقی نامیده می‌شود که بتواند پیوند میان اذهان ایجاد کند و مرزی از جنس انتزاع آن را محدود نکند.

  • افلاطون: موسیقی یک ناموس اخلاقی است که روح به جهانیان، و بال به تفکر و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی و حیات به همه چیز می‌بخشد.
  • ارسطو: موسیقی حکمتی است که نفوس بشر از اظهار آن در قالب الفاظ عاجز است بنابراین آن را در قالب اصوات ظاهر می‌سازد.
  • ابونصر فارابی: موسیقی علم شناسایی الحان است و شامل دو علم است؛ علم موسیقی عملی و علم موسیقی نظری.
  • ابوعلی سینا: موسیقی علمی است ریاضی که در آن از چگونگی نغمه‌ها از نظر ملایمت و سازگاری، و چگونگی زمان‌های بین نغمه‌ها بحث می‌شود.
  • افلاطون: موسیقی روح انسان را مناسب و هماهنگ می‌کند و استعداد پذیرش عدالت را در وی برمی‌انگیزد.
  • بتهوون: موسیقی مظهری است عالی‌تر از هر علم و فلسفه‌ای. موسیقی هنر زبان دل و روح بشر و عالی‌ترین تجلی قریحهٔ انسانی است.
  • بتهوون: آنجا که سخن از گفتن بازمی‌ماند موسیقی آغاز می‌شود.
  • لئوپددوفن: ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد. در واقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بار خوشی‌ها ورنج‌های خود را با صدا نمایش دهد، مبدأ موسیقی به‌شمار می‌آید.
  • ابن خردادبه (به نقل از یحیی بن خالد بن برمک): موسیقی آن است که تو را شاد کند و برقصاند و بگریاند و اندوهگین کند و جز آن هر چه باشد رنج و بلاست.[۱]
  • ابن خردادبه: موسیقی ذهن را لطیف و خوی را ملایم و جان را شاد و قلب را دلیر و بخیل را بخشنده می‌کند، آفرین بر خردمندی که موسیقی را پدیدآورد.[۱]
  • هگل: آنچه موسیقی متعلق به خود می‌داند همان اعماق زندگانی درون شخص است موسیقی هنر خاص روح است و به‌طور مستقیم به روح خطاب می‌کند.
  • واگنر: من موسیقی را تنها وسیله لذت گوش به‌شمار نمی‌آورم بلکه آن را محرک قلب و مهیج احساسات می‌دانم. موسیقی عالی‌ترین هنرهاست. موسیقی متعلق به دل است و جایی که دل نیست موسیقی هم وجود ندارد.
  • نیچه: تمام پدیده‌ها در مقایسه با موسیقی تنها نمادند «زایش تراژدی»

 

 


موسیقی اصیل ایرانی، که با نام موسیقی سنتی ایرانی، موسیقی کلاسیک ایرانی و موسیقی دستگاهی نیز شناخته می‌شود،[۱] شامل دستگاه‌ها، نغمه‌ها، و آوازها، از سال‌ها پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته، و آنچه دلنشین‌تر، ساده‌تر و قابل‌فهم تر بوده‌است امروز در دسترس است، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکل‌گیری این موسیقی داشته‌اند، از موسیقی‌دان‌ها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران باستان می‌توان به �باربد� و �
نکیسا� و �رامتین� اشاره کرد.


آهنگ بی کلام در واقع ابزاری است که بدون دخالت صدای خواننده و شعر توسط آهنگسازان تولید می شود.در آهنگ بی کلام از آواهایی به صورت زیر صدا استفاده می شود که اجرای آن برعهده گروه کُر ، خواننده زن یا مرد می باشد.یکی از جذاب‌ترین موسیقی‌های بی کلام در مواردی است که تمامی ساز‌های آن به صورت واقعی ضبط شده باشد و این امر احساس بهتری را در مخاطب ایجاد میکند.البته امروزه آهنگ بی کلام الکترونیک هم جایگاه ویژه ای بین عموم جامعه و خصوصا جوانان پیدا کرده است.

 


 

 

تعاریف گذشتگان از موسیقی[ویرایش]

پیشینیان موسیقی را چنین تعریف کرده‌اند: معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود. ارسطو موسیقی را یکی از شاخه‌های ریاضی می‌دانسته و فیلسوفان اسلامی نیز این نظر را پذیرفته‌اند، همانند ابن سینا که در بخش ریاضی کتاب شفا از موسیقی نام برده‌است ولی از آنجا که همه ویژگی‌های موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیرقابل تغییر نیست، بلکه ذوق و قریحهٔ سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد، آن را هنر نیز می‌دانند. در هر صورت موسیقی امروز دانش و هنری گسترده‌است که دارای بخش‌های گوناگون و تخصّصی می‌باشد.

صدا در صورتی موسیقی نامیده می‌شود که بتواند پیوند میان اذهان ایجاد کند و مرزی از جنس انتزاع آن را محدود نکند.

  • افلاطون: موسیقی یک ناموس اخلاقی است که روح به جهانیان، و بال به تفکر و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی و حیات به همه چیز می‌بخشد.
  • ارسطو: موسیقی حکمتی است که نفوس بشر از اظهار آن در قالب الفاظ عاجز است بنابراین آن را در قالب اصوات ظاهر می‌سازد.
  • ابونصر فارابی: موسیقی علم شناسایی الحان است و شامل دو علم است؛ علم موسیقی عملی و علم موسیقی نظری.
  • ابوعلی سینا: موسیقی علمی است ریاضی که در آن از چگونگی نغمه‌ها از نظر ملایمت و سازگاری، و چگونگی زمان‌های بین نغمه‌ها بحث می‌شود.
  • افلاطون: موسیقی روح انسان را مناسب و هماهنگ می‌کند و استعداد پذیرش عدالت را در وی برمی‌انگیزد.
  • بتهوون: موسیقی مظهری است عالی‌تر از هر علم و فلسفه‌ای. موسیقی هنر زبان دل و روح بشر و عالی‌ترین تجلی قریحهٔ انسانی است.
  • بتهوون: آنجا که سخن از گفتن بازمی‌ماند موسیقی آغاز می‌شود.
  • لئوپددوفن: ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد. در واقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بار خوشی‌ها ورنج‌های خود را با صدا نمایش دهد، مبدأ موسیقی به‌شمار می‌آید.
  • ابن خردادبه (به نقل از یحیی بن خالد بن برمک): موسیقی آن است که تو را شاد کند و برقصاند و بگریاند و اندوهگین کند و جز آن هر چه باشد رنج و بلاست.[۱]
  • ابن خردادبه: موسیقی ذهن را لطیف و خوی را ملایم و جان را شاد و قلب را دلیر و بخیل را بخشنده می‌کند، آفرین بر خردمندی که موسیقی را پدیدآورد.[۱]
  • هگل: آنچه موسیقی متعلق به خود می‌داند همان اعماق زندگانی درون شخص است موسیقی هنر خاص روح است و به‌طور مستقیم به روح خطاب می‌کند.
  • واگنر: من موسیقی را تنها وسیله لذت گوش به‌شمار نمی‌آورم بلکه آن را محرک قلب و مهیج احساسات می‌دانم. موسیقی عالی‌ترین هنرهاست. موسیقی متعلق به دل است و جایی که دل نیست موسیقی هم وجود ندارد.
  • نیچه: تمام پدیده‌ها در مقایسه با موسیقی تنها نمادند «زایش تراژدی»

 

 


موسیقی اصیل ایرانی، که با نام موسیقی سنتی ایرانی، موسیقی کلاسیک ایرانی و موسیقی دستگاهی نیز شناخته می‌شود،[۱] شامل دستگاه‌ها، نغمه‌ها، و آوازها، از سال‌ها پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته، و آنچه دلنشین‌تر، ساده‌تر و قابل‌فهم تر بوده‌است امروز در دسترس است، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکل‌گیری این موسیقی داشته‌اند، از موسیقی‌دان‌ها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران باستان می‌توان به �باربد� و �
نکیسا� و �رامتین� اشاره کرد.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی محلات مارکت شماره خاله closed درجه Monicayo95 site فروشگاه اینترنتی شاپ صدا